فرهنگ لغات

شنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۴ 

آدامس : تنها چیزی که توی دهان خانم ها بند می شود
آدم خوار: انسان دوست افراطی
آدم مغرور: کسی که اگر جلاد بخواهد گردنش را بزند بگوید : یه وجب بلند تر بزن
احمق: کسی که دختر همسایه را در تاریکی نبوسد
ادب : یعنی کمک به یک خانم زیبا در عبور از خیابان حتی اگر به کمک احتیاج نداشته باشد
ازدواج : قمار زندگی است و در قمار معمولا برد با کسی است که بیشتر تقلب کند
الکل : مایه گرانبهایی که همه چیز را محفوظ نگاه می دارد مگر اسرار را
اوراقچی : تنها موجودی که زنها را بهترین رانندگان دنیا میداند
ایده آل : شوهری که بتواند با زنش بهمان دقت و ملایمتی که در مورد اتومبیل تازه اش دارد رفتار کند
بزبیار : فلک زده ای که زنش زشت و کلفتش بیریخت باشد
بوسه : تصادفی که فقط یک سیلی به آدم ضرر می زند
بیست سالگی : دورانی که پسر ها دنبال معشوقه می گردند دختر ها دنبال شوهر
چشم : عضویکه چشم چرانها با آن ارتزاق می کنند
خسیس : کسی که وقتی خانه اش آتش می گیرد برای اینکه پول تلفن ندهد تا اداره آتش نشانی بدود
خوش بین : مردی که تصور کند وقتی زنی پای تلفن خداحافظی کند گوشی را خواهد گذاشت
دست : عضوی که در سینما نزد صاحبش بند نمی شود
دوران تجرد : دورانی که معمولا برای مردها بعد از ازدواج شروع می شود
رفیق : کسی که همیشه به شما مقروض است
رقص : بهم چسبیدن با اتیکت دو جنس مخالف
زوج ایده آل : شوهر کر و زن لال
سوءظن : سعی در دانستن چیزیکه بعدا" انسان آرزو می کند ای کاش آنرا نمی دانست
سینما : جایی که پشت سر شما حرف می زنند
عشق : دردسری که برای فراموش کردن آن باید عشق تازه تری پیدا کرد
سرخ پوست : مرد خوشبختی که وقتی زنش اورا می بوسد صورتش ماتیکی نمی شود
سنجاق قفلی : تنها قفلی که بدون کلید باز می شود
ماچ : بوسه ای که هنوز رنگ آرتیستی نگرفته
مرد مجرد : کسی که هنوز عیوبی دارد که خود نمی داند
معجزه : دختر خانمی که زنگ آخر جیم شود و به سینما نرود
موش : خانم هایی که نصفه شب به جیب شوهر هایشان شبیخون می زنند
هالو : شوهری که دستکش ظرفشویی را بجای اندازه دست خودش اندازه دست زنش بخرد1

راز خیانت مردان

متاسفانه بی وفایی و خیانت همیشه وجود داشته و همواره                                   جای صحبت و بحث را در مورد آن باز نموده است. امروزه برخی از کانال های تلویزیونی مانند REALITY TV درمورداین موضوع برنامه های متعددی دارند اما براستی چرا برخی  از مردان خیانت می کنند؟

همه مردان تا حدی می دانند که خیانت کار درست و پسندیده ای نیست و از ابتدا اکثر آنها حتی فکر خیانت را هـم به سـر خطور نـمی دهند ولـی مـتاسـفانه گاهی دچار این اشتباه و گناه بزرگ می شوند. در ادامه 10 دلیل اصلی خیانت در مردان را می خوانید.

 

دلیل شماره 10

عدم رقبت همسر به داشتن روابط جنسی 

برخی از زنان در روابط  زناشویی با شوهر خود ممکن است تمایل به این روابط را از دست داده و یا کمتر به این موضوع اهمـیت دهـنـد که ایـن امـر مـمـکن اسـت باعـث فشارهای روانی و جسمانی به مرد شده و منجر به کج روی او گردد.

دلیل شماره 9

خیانت همسر

برخی از مردان به بی وفایی و انحراف هـمسـر خـود پـی برده و تـنـها راه آرام کـردن و  فرونشاندن خشم خود را در مقابله به مثل می یابند که عملی غیر منطقی مینماید.

دلیل شماره 8 

زیاده خواهی و تنوع طلبی

برخی از مردان بدلیل داشتن میل به زیاده خواهی و تنوع طلبی و هیجانات کاذب و زود گذر  به این عـمل زشـت تن می دهند. آنها  به زن به دیده "غنیمت جنسی" می نگرند و با وجود یک زن در زندگی، تصور می کنند فرصتهای زیادی را از دست داده اند.

 

دلیل شماره 7

 بی خطر شمردن خیانت

ز دست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند دل کند یاد. این ضرب المثل قدیمی   تازمانیکه دوربین مدار بسته ای برای کنترل مردان وجودنداشته باشدحقیقتی محسوب میشود. برخی تصور می کننـد که اگر خیانت بکنند کسی متوجه نشده و به کسی نیز صـدمـه ای نـخـواهـد رسیـد و ایــن استـدلال را بهانـه ای بـرای انـجام عـمـل زشـت خود  برمیشمارند. اما توجه داشته باشـیـد که هـر قـدر مـردان به دلیل عدم کنترل حیله گر تر شوند، زنان به همان اندازه شبکه جاسوسی و کنترلی خود را گسترش خواهند داد.

دلیل شماره 6

عقده های جنسی

بعضی مردان مایلند بدانند  که چقدر از لحاظ جنسی برای دیگر زنان جالبند و در روابط طولانی این سوال برایشان پـیش می آید که آیا هنـوز در بازار خریداری دارند یا خیر که یافتن این پرسش ممکن است آنها را بـرای رسـیدن بـه اهداف غیر مشروعشان سوق دهد.

دلیل شماره 5 

بولهوسی و هوسرانی

این یک حقیقت غیر قابـل انـکـار اسـت کـه مـردان هوسران توانایی "نه" گفتن در روابط جنسی را نُـدارنـد. بـا ایـنـکه آنـهـا بـطـور هـمیـشـگـی با پـیشـنهادات جـنسی بمباران   نمیشوند،  گاهی ممکن است موقعیتی ایستادگی ناپذیر برایشان پیـش آید. در ایـن زمان مردان بی جنـبه و هوسـبـاز تصـور می کنـنـد کـه این موقـیت شاید دیـگر هرگز در زندگی آنها ایجاد نشود و تن به زشتی میدهند.

دلیل شماره 4

 اخلاق و رفتار غیر قابل تحمل همسر

رفتارهای زشـت، نــق زدنــهـای دائـمی، نزاع ها و مجادله های فراوان دسـتور العمـل مناسبی برای ایجاد سردرد است و در تصـور برخـی مـردان ( البته به غلط )، خـیـانت بهترین راه فرار از جهنم خانه بوده و بهتر از آسپرین به درمان سـردرد کمک می کنــد

دلیل شماره 3

 سهل انگاری زنان

 اکثـر زنـان خـیـلی سـریـع و راحت شوهرشان را بخـاطر رفتارهای بی وفـا مـنـشـانـه او  می بخشند که این موضوع شاید به دلیل ترس از تـنـهایی و یا فطرت رقیق القلبی زنان باشد.حتی ممکن است برخی از زنان خود را مقـصر اصلی خیانت شوهرشان پنداشته و قدمهایی رابرای بهبود روابطشان بردارند.این واقعیت که بسیاری از زنان به شوهرشان اجازه گریز از جرم و جنایت را میدهند ممکن است موجبات مضاعف شدن مشکلات آنها را فراهم آورد.

 

 دلیل شماره 2

 عدم جذابیت همسر

سر کردن مدت طولانی با یکدیگر گاهی اوقات باعث تنبلی و سستی زنان می شود. به این معنا که دیگر به سر و وضع خود نرسیده و جذابـیـتی نـدارد و مانـنـد گـذشته  به  شیفتن شوهرشان نمی پردازند. مرد نیز دیـگر همـسرش را زیبـا نیـافته و  زنـدگی با او هیجان و لذت قدیم را نخواهد داشت.

 

 دلیل شماره 1

 از بین رفتن عشق و علاقه

افسوس که پس از گذشت زمـان طـولانــی با هــم بـودن، بـرخــی مـردان آن عــشـق و عــلاقه و احـساساتـی را که در ابتدا به همسرشـان داشتند، از دست میدهند.  اما این رابطه به جزئی از وجودشان مبدل شـده. جـدایی بسیار دردناک و تاثر برانگیزاست. پس بجای جدایی باید چاره ای اندیشید و به زندگی شیرین در کنار هم ادامه داد.

 

نتیجه: خیانت در زندگی امری نکوهیده و ضد اخلاقی است که اثرات زیان بار آن قطعا" دیر یا زود گریبان گیر فرد خواهد شد. بنابراین چنانچه مشکلی در روابط وجود دارد باید با دید باز به آنها نگریست و با اندیشه و تدبیر سعی در حل آنها نمود. صادق باشید.

شما دلایل بیشتری سراغ دارید؟ آنها را برای ما   ارسال       کنید.

 

عشق اول: چرا هیچگاه فراموشش نمی کنیم؟

عشق اول: چرا هیچگاه فراموشش نمی کنیم؟

نویسنده: آرمند

اولین عشق من؟......یادش که می افتم همیشه چشمام پر از اشک میشه...!

هیچ روزی نیست که به او فکر نکنم و نگران نباشم که آیا حالش خوب است و یا مشکلی نداشته باشد.

فکر می کنید اولین عشقم را هنوز به یاد دارم؟ معلومه که دارم، انگار همین دیروز بوداما 23 سال از آن روز می گذره..!

آیا شما اولین عشقتان را به یاد می آورید؟ البته سوال احمقانه ای است! مطمئناً همه ما هنوز با شور و هیجان و البته کمی هم با ناراحتی، به یادمان مانده است. چه او هنوز در کنارتان باشد و چه فقط خاطره ای باشد که یادآوری آن ناراحتتان می کند، اما اولین عشق ها همیشه مثل گنجینه ای گرانبها در دل افراد باقی می ماند. اینجا حرفهای شما را درمورد مردی که برای اولین بار قلب و احساس شما را متحول کرد، گرد آورده ایم.

هنوز هم یادش داغم را تازه می کند!

حتی با گذشت سالها، فکر کردن درمورد عشق اولمان لرزشی در قلبمان ایجاد می کند. چه چیز باعث می شود که حتی با گذشت پنج، ده یا حتی بیست سال، اولین عشق ها همیشه فکرمان را به خود مشغول کند؟ دلیلش هرچه باشد و آن فرد هر کس که بوده باشد، عشق اول همیشه جزئی از وجود ما می شود. نمی توانیم آن را فراموش کنیمو تصور نمی کنم کسی واقعاً بخواهد فراموش کند.

شیرین می گوید: "بله، به یاد می آورم...انگار همین دیروز بود. سالهای سال گذشته است، اما هنوز به خاطر دارم او چه شکلی بود و چقدر دوستش داشتم. حدود هشت سال با هم اختلاف سنی داشتیممن 20 ساله بودم و او 28 سال داشتهمیشه می ترسید مبادا والدینم با این مسئله مخالفت کنند. این روزها وقتی کمی ناراحت و غمگین می شوم، یاد و خاطره ی نوازش ها و بوسه های او به سراغم می آید. خیلی جالب است، همین روزها 42 ساله می شوم."

لیدا اینگونه به خاطر می آورد: "در همه ی کارهایمان احساساتی بودیم و با شور و هیجان رفتار می کردیمدر دوست داشتن هایمان، دعواهایمان، حتی زمانی که میخواستیم همدیگر را اذیت بکینم هم با شور و احساس عمل می کردیم. با اینکه شوهرم را بسیار دوست دارم و کاملاً خوشبخت هستم، هنوز هم خیلی وقتها به او فکر می کنم. چند هفته پیش او را دیدم، همراه همسر و بچه اش بود. نگاهش کردم، او هم نگاهم کرد، و همه چیز در یک لحظه بسیار زیبا بود. خیلی وقت بود که ندیده بودمش. خوشحالم که او نیز خوشبخت شده است."  

الناز در مورد دوست پسر دوران دانشگاهش اینطور می گوید: "ما به هیچ وجه برای هم ساخته نشده بودیم. خانواده و دوستانم نمی توانستند او را تحمل کنند. همیشه با هم دعوا داشتیم و بیشمار به هم زده و دوباره آشتی کرده بودیم. ولی مجذوب هم بودیم. پس از آخرین دعوا که دیگر تصمیم گرفتیم برای همیشه از هم جدا شویم، احساس می کردم قلبم را پاره پاره کرده اند. هنوز نوارها و نامه های عاشقانه اش را پشت گنجه ی اتاقم پنهان می کنم. 10 سال از آن ماجرا می گذرد."

فرنوش عشق راستین خود را وقتی هجده سال بیشتر نداشت ملاقات کرد. اما پنج سال طول کشید تا رابطه اش را با او آغاز کرد. او در این باره می گوید: "در یک مهمانی با هم آشنا شدیم و با هم صحبت کردیم. دو سال دوران دانشگاه را با هم بودیم. او در شیراز زندگی می کرد و همین راه دراز باعث برهم خوردن روابطمان شد. هنوز هم در شیراز زندگی می کند و ازدواج کرده است. اما من هنوز مجردم و در تهران زندگی می کنم. با اینکه رفته است اما همیشه اولین عشق من باقی می ماند."

وقتی دوباره او را می بینیم...

ممکن است هر از چندگاهی اولین عشقمان را جایی ببینیم. دیدارهایمان ممکن است کوتاه یا طولانی باشد، اما دیدارهایی تلخ و شیرین است. آیا کسی پیدا می شود که تا به حال به دیدار دوباره ی اولین عشقش فکر نکرده باشد؟

سارا با اینکه قرار مدار ازدواج با اولین عشقش را هم گذاشته بود، ولی با مرد دیگری ازدواج کرد. 20 سال پس از آخرین ملاقاتشان ، او را در مجلس ترحیم مادرش دید. اما حتی با گذشت این همه سال، شعله ی عشق مثل همان روزهای نوجوانی در قلبش زبانه کشید : "درمورد عشقی که به هم داشتیم صحبت کردیم. می گفت که چقدر دلش شکسته بود وقتی ترکش کردم و با کس دیگری ازدواج کردم...خیلی وقت ها به او و پاکی عشقمان فکر می کنم. هیچوقت فراتر از بوسیدن همدیگر نرفتیم، اما نزدیکی که با او داشتم بسیار بیشتر از آن چیزی است که اکنون با شوهرم پس از 26 سال حس می کنم."

رویا نیز به تازگی اولین عشقش را ملاقات کرده است: "بعد از 29 سال..روز را با او گذراندم. وقتی برای اولین بار همدیگر را در دانشگاه دیدیم 19 سال داشتیم. عشقی واقعی بود...اگر چنین چیزی در آن سن وجود داشته باشد. و حالا پس از گذشت اینهمه سال باز عاشق هم شده ایم. اما اینبار عشقمان کاملاً با قبل متفاوت است. گذشته ای با هم داشته ایم و حال را باهم می گذرانیم. امیدوارم در آینده نیز کنار هم باشیم."

تجدید دیدار سحر در اینترنت اتفاق افتاده است: "در ماه خرداد بود که آنلاین شده بودم. البته زیاد به کامپیوتر وارد نیستم. داشتم یکسری کارهای تحقیقاتی انجام می دادم که کسی بهم پیغام داد. بله خودش بودنزدیک بود قلبم بایستد. شوهرم داشت از جلوی در رد می شد و پسرم وارد اتاق شد. باید توضیح می دادم که او کیست. درمورد همه چیز باهم صحبت کردیم. هنوز هم وقتی ایمیلی از او دریافت می کنم قلبم تند می زند. احساس گناه می کنم، اما دوست دارم که هنوز با او در ارتباط باشم."

او اولین و تنها عشق من بوده است !

بعضی از ما آنقدر خوش شانس بوده ایم که همان دفعه ی اول آنکه می خواستیم را به دست آورده ام. و وقتی برای اولین بار ملاقاتش کردیم، دیگر نگذاشتیم از دستمان برود!

سیمین می گوید: "اولین عشقم تنها کسی بود که باعث شد قلبم تندتر بزند و از خود بیخود شوم. اما چیزی که باعث شد عاشقش شوم قلب طلایی بود که در سینه پنهان کرده بود. او تنها کسی بود که توانست قلبم را تصرف کند. هشت سال است که با هم هستیم و شش سال است که ازدواج کرده ایم. صاحب پسری دوست داشتنی شده ایم. اینطور بود که اولین عشق من به تنها عشق زندگیم تبدیل شد."

منیر اعتراف می کند که: "من فقط یک عشق واقعی داشته ام و با او ازدواج کردم. سالهای آخر دبیرستان بود که با هم آشنا شدیم و شش سال بعد ازدواج کردیم. از همان ابتدا می دانستم که او همان است که من می خواهم. ما واقعاً برای هم ساخته شده ایم."

عسل می گوید: "داستان اولین عشق من کمی عجیب است. باور کنید." بعد از چندین ماه دوستی اینترنتی، عسل و دوست اینترنتیش پارسال همدیگر را ملاقات کردند. "بعد از ملاقات، کوچکترین تردیدها برای برقراری ارتباط هم از بین رفت. هنوز هم عاشق هم هستیم و برای ازدواج نقشه می کشیم.

عاقل تر و پخته ترم کرد !

گاهی اوقات اولین عشق چیزهایی به ما می آموزدالبته این درس ها معمولاً آن چیزی نیست که دوست داشتیم یاد بگیریم