کار و کاریابی

زمینه های تحقیقاتی مناسب در کارآفرینی

کارآفرینی به عنوان یک پدیده نوین در اقتصاد نقش موُثری را در توسعه و پیشرفت اقتصادی کشورها یافته است. کارآفرینی در اقتصاد رقابتی و مبتنی بر بازار امروزه دارای نقش کلیدی است. به عبارت دیگر در یک اقتصاد پویا ، ایده ها ، محصولات ، و خدمات همواره در حال تغییر می باشند و در این میان کارآفرین است که الگویی برای مقابله و سازگاری با شرایط جدید را به ارمغان می آورد.از این رو در یک گسترده وسیع تمام عناصر فعال در صحنه اقتصاد (مصرف کنندگان ، تولید کنندگان ، سرمایه گذاران) باید به کارآفرینی بپردازند و به سهم خود کارآفرین باشند.
آنچه دراین رابطه اهمیت دارد این است که علیرغم اهمیت روزافزون این پدیده و نقش فزاینده آن در اقتصاد جهانی کمتر به این موضوع پرداخته میشود. وضعیت اقتصادی کشور و ترکیب جمعیتی امروزه بیش از پیش مارا نیازمند یافتن زمینه های پیشرو در صحنه اقتصادی می کند و در این راستا ضرورت داشتن مدل ، الگوها و راهکارهای مناسب جهت آموزش ، تربیت و استفاده بهینه از نیروی فعال و کارآفرین بیشتر می شود.
در این رابطه با استفاده از منابع موجود و تجربیات حاصله فهرستی از موضوعات قابل تحقیق در سطح کارشناسی ارشد( و بعضا " در سطح دکتری) بصورت پروژه تحقیقاتی یا پایان نامه یا هر گونه تحقیق دیگری بطور خاص و در سطح مشخصی باید مورد توجه قرار گیرد.

اهم موضوعات قابل تحقیق در کارآفرینی:
جنبه های اقتصادی کسب و کار
ویژگی های روانشناختی و فردی
عوامل اجتماعی ونقش دولت
آموزش کارآفرینی
نقش شرکتهای کوچک
نقش استراتژی و عوامل سازمانی
تکنولوژی اطلاعات


1- جنبه های اقتصادی کسب و کار:
بررسی علل و عوامل عدم موفقیت کارآفرینان در ایجاد کسب و کارهای جدید
مطالعه و بررسی فرآیند ایجاد کسب و کار توسط کارآفرینان و ارائه الگوی رفتاری آنان د رصنایع مختلف
بررسی و تجزیه و تحلیل اقدامات کارآفرینانه شرکتها بر اساس الگوی شومپیتر
بررسی انواع کارآفرینان در ساختار اقتصادی (ارتباط نوع فرصتهای اقتصادی و نوع کارآفرینان)
بررسی شیوه های تاُمین مالی برای حمایت از کارآفرینان
نقش کارآفرینان در رشد و توسعه اقتصادی از دیدگاه تئوریهای اقتصاد
رویه ها و روش های مالی در موسسسات کارآفرینی
نقش کارآفرینی در احیای صنایع رو به زوال
نقش کارآفرینی و اشتغال زایی( بویژه جوانان)
بررسی رابطه بین ارزشها و قوانین اسلامی و اشاعه فرهنگ کارآفرینی کارآفرینی و موُسسات خیریه
جهانی شدن (Globalization ) و کارآفرینی
جایگاه کارافرینی در نظریات توسعه اقتصادی کشورهای جهان سوم
کارآفرینی در بخش کشاورزی

2- ویژگی های روانشناختی و فردی:
بررسی علل خروج نیروهای کلیدی شرکت ها و تجزیه روند ادامه آینده شغلی آنها در بخش های صنعت و خدمات
شناسایی کارآفرینان موفق و ارائه الگوی موفقیت آنها در بخش صنعت و خدمات
بررسی ویژگی های شخصیتی (Traits ) و روانشناسی کارآفرینان فردی( Entrepreneurs)
بررسی ویژگی های شخصیتی - روانشناسی کارآفرینان سازمانی ( Intrapreneurs)
بررسی متغیر های تسهیل کننده و نیازهای مختلف کارآفرینان در صنایع مختلف
مطالعه مقایسه ای و تطبیقی بین ویژگی های کارآفرینان فردی و سازمانی بین ایران و امریکا
مطالعه در خصوص ویژگی ها و انگیزه های کارآفرینان زن
نقش والدین در تربیت و ایجاد خلاقیت و ویژگی های شخصیتی در کارافرینان
اخلاق کارآفرینی( Entrepreneurship ethics)
تفاوت بین مدیران و کارآفرینان در بخش صنعت و خدمات ایران
عوامل موُثر بر تصمیم گیری توسط کارآفرینان
مطالعه مقایسه ای و تطبیقی بین ویژگی های کارآفرینان فردی و سازمانی در صنایع مختلف ایران
بررسی و تطبیق ویژگی های کارآفرینان در صنعت و خدمات

3- عوامل اجتماعی ونقش دولت:
بررسی و مطالعه متغیرهای جمعیت شناختی کارآفرینان در صنایع مختلف
بررسی نقش ساختارهای حقوقی و قانونی در توسعه کارآفرینی
بررسی ویژگی های جمعیت شناختی کارآفرینان
بررسی نقش سیاست های حمایتی دولت در توسعه صنعتی و ایجاد شرکت های جدید
نقش دولت در ایجاد مراکز آموزش و ترویج کارآفرینی
بررسی جنبه های قانونی و حقوقی ایجاد یک فعالیت جدید در قالب یک شرکت
نقش رسانه های گروهی در ترویج کارآفرینی در جامعه
ارائه الگوی شبکه کارآفرینی و ارائه آن
موانع کارآفرینی در کشورهای جهان سوم
ارتباط قانون کار و مقررات مربوطه با فرهنگ کارآفرینی در ایران
بررسی عوامل جامعه شناختی در کارآفرینی
تأثیر هنر بر استعداد کارآفرینی

4- آموزش کارآفرینی:
طراحی دوره های آموزشی در سطوح دبستان، راهنمایی و دبیرستان در خصوص کارآفرینی
طراحی دوره های آموزشی در سطوح دانشگاه
مدل ارزیابی بازده سرمایه گذاری در آموزش کارآفرینی
ارتباط صنعت و دانشگاه و نقش آن در کارآفرینی
ارائه راهکارهای اجرایی آموزش کارآفرینی و ایجاد پرورشگاههای کارآفرین ( Incubator ) توسط نهادهای اجرایی و آموزشی

5- نقش شرکتهای کوچک:
بررسی و تجزیه و تحلیل علل عدم شکل گیری زنجیره های خدماتی - توزیعی فرانشیز (Franchise) در ایران
نقش شرکتهای کوچک در توسعه اقتصاد
بررسی و ارزیابی پروژه ها و فرصتهای کارآفرینی
نقش فرانشیز در توسعه کارآفرینی
ساختار سرمایه در مؤسسات کوچک و کارآفرین
مدیریت استراتژیک در مؤسسات کوچک و نقش کارآفرین در تدوین استراتژی
بررسی زمینه های کارآفرینی در صنایع کوچک ایران
نقش فرانشیز در اشتغال زائی و توسعه اقتصادی

6- نقش استراتژی و عوامل سازمانی:
ساختارهای تأمین مالی پروژه های کارآفرینانه و Capital Venture
بررسی استراتژی های کارآفرینی سازمانی در رشد و بقای شرکتها رابطه مدیریت، رهبری و فرهنگ در مؤسسات کارآفرین
نقش تیم مدیریت در کارآفرینی (سازمانی)
ارتباط چرخه عمر سازمان با کارآفرینی
اثربخشی در مؤسسات کارآفرین و مقایسه با مؤسسات غیر کارآفرین
ارتباط بین بازاریابی و کارآفرینی
دورنمای کارآفرینی در قرن 21 و پیامدهای آن برای ایران
توسعه ساختارهای زیربنایی کارآفرینی در کشور
نقش ساختار و استراتژی در مؤسسات کارآفرینی
ایجاد تیمهای کارآفرینی جهت رشد مؤسسه
چالشهای مؤسسات دارای رشد سریع و کارآفرینانه
انحلال مؤسسات و شرکتها در بخشهای مختلف صنایع
تبیین مدل مدیریت منابع انسانی مبتنی بر پرورش کارآفرین

7- تکنولوژی اطلاعات :
نقش تکنولوژی اطلاعات و اینترنت در توسعه فرصتهای کارآفرینی
فرایند انتقال تکنولوژی و فرایند نوآوری در شرکتهای کارآفرین
بررسی استفاده از تکنولوژی اطلاعات در کارآفرینی در ایران
طراحی سیستم اطلاعات کارآفرینی در صنعت و خدمات
طراحی سیستمهای پاداش و حقوق و دستمزد مبتنی بر الزامات کارآفرینی

 

1386,08,05
طرح کسب و کار (Business Plan

تعریف: طرح کسب و کار سندی مکتوب است که جزئیات کسب و کار پیشنهادی را مشخص میکند. این سند باید ضمن تشریح موقعیت کنونی ، نیازها ، انتظارات و نتایج پیش بینی شده را شرح دهد و کلیه جوانب آن را ارزیابی کند.

طرح هم برای صاحب آن و هم برای حمایت کنندگان مالی آن، به دلایل زیر لازم است:
1- مهم آن است که مالک درباره هدف خود از کسب و کار و منابعی که برای آن نیاز دارد به دقت فکر کند. این موضوع در برآورد میزان سرمایه مورد نیاز، به وی کمک خواهد کرد.
2- بعید به نظر میرسد که مالک کسب و کار، برای راه اندازی آن سرمایه کافی داشته باشد. حمایت کنندگان مالی-بانکها یا سرمایه گذاران ریسکی-باید متقاعد شوند که سرمایه گذاری در کسب و کار جدید، منطقی و درست است.
3- فرض بر این است که اگر کسب و کار ایده خوبی نداشته باشد، هم برای صاحب آن و هم برای حمایت کنندگان مالی آن، باید این موضوع را در مرحله برنامه ریزی و قبل از هدر رفتن مقدار زیادی از زمان و هزینه، شناسایی کنند.

اجزای یک طرح کسب و کار:
1- اهداف کلی
2- مشخصات مجری طرح و همکاران
3- تعریف و توصیف کسب و کار
4- تحلیل استراتژی بازار
5- تحلیل مالی
6- خلاصه

طرح کسب و کار نشان دهنده چیست؟
آماده کردن یک طرح کسب و کار نتیجه نهایی روند طرح ریزی نیست ، بلکه تحقق طرح ، هدف نهایی است. با این وجود نوشتن طرح یک مرحله میانی مهم است. طرح نشان می دهد که بمنظور یک کسب و کار محرز ، بررسیهای دقیق در ایجاد کسب و کار انجام شده است و برای راه اندازی آن کارآفرین ، وظیفه اش را انجام داده است.

هدف طرح
وجود یک طرح کسب و کار رسمی ، صرفنظر از اندازه کسب و کار آن ، به همان اندازه که برای راه اندازی مهم است برای یک کسب و کار برقرار ( محرز ) نیز مهم است.
این طرح چهار عمل اصلی را بصورت زیر انجام می دهد:

1- به مدیر یا کارآفرین کمک می کند که جوانب و پیشرفت پروژه یا کسب و کارش را مشخص ، متمرکز و بررسی کنند.

2- یک چهارچوب منطقی و حساب شده ایجاد می کند تا در آن یک حرفه بتواند توسعه یابد و تدابیر مربوط به آن حرفه را در چند سال آینده دنبال می کند.

3- بعنوان ماخذ و مبنایی برای مذاکره با اشخاص ثالث مانند سهامداران ، دفاتر نمایندگی ، بانکها ، سرمایه گذاران و ... بکار می رود.

4- معیاری را برای سنجش وضعیت واقعی کسب و کار در برابرآنچه که باید باشد، ارائه می دهد.

همانطور که دو شغل مثل هم وجود ندارد و بنابراین طرحهای کسب و کار مانند هم نیز وجود ندارد. از آنجائیکه ، برخی موضوعات در طرح به یک طیفی از کسب و کارها مرتبط هستند بنابراین این امر مهم است که مفاد و مندرجات طرح ها با امور فردی متناسب باشد. با این حال ، بیشتر طرح ها از یک ساختار آزموده شده و نظر عمومی بر روی ( در مورد ) آماده سازی طرحی ک بطور وسیعی قابل اجراست متابعت می کنند.
طرح کسب و کار می بایست نگرشی واقع بین از پیش بینی ها ومقاصد بلندمدت داشته باشد. این دید و نگرش چهارچوبی را به وجود می آورد که طرح باید در آن فعالیت کند و نهایتا" یا موفق می شود یا شکست می خورد. برای مدیران و یا کارآفرینانی که به دنبال حمایت خارجی هستند ، آماده کردن یک طرح جامع ، موقیت را در افزایش بودجه ها یا تجهیز پشتیبان ضمانت نخواهد کرد. عدم وجود یک طرح منطقی ، یقینا شکست را حتمی خواهد کرد.

اهمیت پروسه
ایجاد یک طرح کسب و کار رضایت بخش امری پردردسر ، اما ضروری است ، روند برنامه ریزی ، مدیران یا کارآفرینان را وادار می کند که کاملا دریابند آنچه را که می خواهند بدست بیاورند و اینکه چطور و کی آنرا انجام دهند. حتی اگر هیچ حمایت خارجی هم نیاز نباشد ، طرح کسب و کار می تواند برای دوری گزیدن از اشتباهات یا تشخیص فرصتهای پنهانی نقش حیاتی را بازی کند.
برای عده بسیار زیادی از کارآفرینان و طراحان ، روند طرح ریزی (‌ فکر ، مذاکره ، تحقیق ، تجزیه و تحلیل ) به اندازه طرح نهایی و یا حتی بیشتر از آن مفید است.
بنابراین حتی اگر به یک طرح رسمی نیاز ندارید ، درباره روند طرح ریزی بطور دقیقی فکر کند. این کار می تواند سود زیادی برای طرح کسب و کار شما داشته باشد.
هفته های بسیار زیاد کار سخت و پیش نویسهای متعدد را از زمان بروز طرح تا گرفتن حق کار پیش بینی کنید. یک طرح مکتوب واضح با بسته بندی جذاب سبب خواهد شد تا حامیان ، سرمایه گذاران و ... آسانتر به آن گرایش پیدا کنند . یک طرح کسب و کار کاملا آماده نشان خواهد داد که مدیران یا کارآفرینان، کار را می شناسند و آنها را برای پیشرفت طرح بر حسب فرآوریها ، مدیریت ، سرمایه ها و مهمتر از همه بازارهای اقتصادی و رقابت اندیشیده اند.

 

1386,08,02
ویژگی عمده کارآفرینی

چند ویژگی عمده کارآفرینی کار‌آفرینی مفهومی چند بعدی است که در زمینه‌های مختلف مورد بررسی قرار می‌گیرد. زمینه اقتصادی از عمده‌ترین این موارد به شمار می‌رود. همچنین این مفهوم در مطالعه انواع سازمان مورد توجه است. کارآفرینی درباره مردم است. درباره انتخاب‌ها و عملیات آن‌ها در شروع یا به عهده گرفتن مسوولیت یک کسب و کار و یا درگیری آن‌ها در تصمیم‌گیری راهبردی یک شرکت و موقعیت شغلی. کارآفرینان گروهی ناهمگون‌اند که از کلیه بخش‌ها و طبقات اجتماعی در این بخش حضور دارند. تا کنون در منابع مختلف ویژگی‌های عدیده‌ای برای کارآفرینان برشمرده شده است. آمادگی برای پذیرش خطر و تمایل به استقلال و داشتن اعتماد به‌نفس عمده‌ترین موارد در این زمینه به شمار می‌رود. بر اساس تحقیقات انجام شده در کشور انگلستان افرادی که به شروع یک کسب و کار جدید اقدام کرده‌اند و یا به آن تمایل نشان داده‌اند شخصیت خود را به مراتب خلاق‌تر و تواناتر از سایرین دانسته‌اند. در این مقاله مفهوم کارآفرینی و اهمیت آن در قالب ذکر چند ویژگی مهم مورد بررسی قرار می‌گیرد. کارآفرینی از خلاقیت و ابداع بهره‌گیری می‌کند کارآفرینی به منظور کسب موفقیت‌های اقتصادی و تولید ارزش‌های جدید کلیه انگیزش‌ها و ظرفیت‌‌های فردی را تحت پوشش قرار می‌دهد که این عمل کلیه سازمان‌ها و موقعیت‌های مستقل را شامل می‌شود. کارآفرینی خلاقیت و ابداع را برای رقابت در بازار به کار می‌گیرد که این عمل می‌تواند به تولید بازاری جدید منجر شود. برای این‌که یک ایده کاری به موفقیت منجر شود لازم است خلاقیت و ابداع با مقوله مدیریت ترکیب شود. همچنین تنظیم و تطبیق این ایده با شرایط محیط برای بهبود و بیشینه کردن توسعه آن در تمامی بخش‌های زندگی بخش دیگری از زمینه‌های این موفقیت را ایجاد می‌کند. بنابراین این مقوله چیزی فراتر از مدیریت عادی روزمره است. کارآفرینی با راهبرد‌ها و بلندپروازی‌های یک کسب و کار مربوط است. کارآفرینی حضور گسترده‌ای در فعالیت‌های اقتصادی دارد کارآفرینی در هر بخش و یا نوعی از شغل ایجاد می‌شود. این فعالیت در مشاغل آزاد و یا شرکت‌هایی با هر اندازه و در تمامی مراحل شغلی مانند پیش از آغاز، دوره رشد و حتی دوره انتقال و یا خروج از فعالیت به وجود می‌آید. کارآفرینی برای کلیه شرکت‌ها در هر بخشی مناسب است. مشاغل فنی جدید یا سنتی. شرکت‌های بزرگ یا کوچک. همچنین این فعالیت برای انواع ساختارهای مالکیت مانند فعالیت‌های شغلی خانوادگی، شرکت‌های فعال در بازار سهام، بنگاه‌های اقتصادی اجتماعی(شامل تعاونی‌ها، انجمن‌ها، بنیاد‌ها) و حتی سازمان‌های غیر انتفاعی که سهم مهمی در فعالیت‌های اقتصادی دارند مناسب است. بر اساس گزارش منتشره از سوی مرکز نمایش‌گر کارآفرینی جهانی( GEM ) در حدود 7 درصد از کارآفرینان در صورت موفقیت آمیز بودن شغلشان بازار یا بخش جدید اقتصادی ایجاد می‌کنند. این موضوع در حالی است که محصولات یا خدمات موجود در بازار محصول تولید 70 درصد شرکت‌های جدید است. آن هم در بازاری که پیش از آن رقابت‌ در آن وجود داشته است و همچنین فناوری‌های حساس برای افزون بر یک سال در دسترس بوده است کارآفرینی خلاقیت‌های کاری را رشد و توسعه می‌دهد شرکت‌های کوچک اصلی‌ترین تولید کنندگان مشاغل جدید می‌باشند. بر اساس آمار و اطلاعات موجود کشور‌هایی که آمار بالاتری در زمینه افزایش کارآفرینی دارند رشد بیکاری در آن‌ها به میزان قابل توجهی کمتر است. در دهه 90 میلادی شرکت‌های با رشد سریع به میزان قابل توجهی مشاغل جدید ایجاد می‌کرده‌اند. برای نمونه در کشور هلند در سال‌های 1994 تا 1998 میلادی 8 درصد شرکت‌های با رشد سریع، افزون بر 60 درصد رشد کار در میان شرکت‌های موجود را به خود اختصاص دادند. در کشور آمریکا در سال‌های 1993 تا 1996 میلادی در حدود 350 هزار شرکت با رشد سریع تولید افزون بر دوسوم کل مشاغل جدید را به خود اختصاص دادند. از این رو تحقیقات نشان می‌دهد که کارآفرینی بر رشد اقتصادی اثر مثبت می‌گذارد. در خور توجه است که رشد اقتصادی با توجه به شاخص‌هایی مانند تولید ناخالص داخلی به عوامل عدید‌ه‌ای دیگری نیز مربوط می‌شود. علاوه بر این کارآفرینی می‌تواند به همگرایی اجتماعی و اقتصادی در کشور‌هایی که به لحاظ توسعه عقب هستند کمک کند. این کمک با تشویق به فعالیت‌های اقتصادی و تولید مشاغل جدید و یا فعال ساختن بیکاران و محرومان اجتماعی برای کسب و کار بروز پیدا می‌کند. کارآفرینی رقابت در کسب و کار را تقویت می‌کند فعالیت‌های جدید کارآفرینانه و یا آغاز مجدد یک کسب‌ و کار(حتی پس از انتقال یک واحد اقتصادی به مالک جدید) به افزایش بهره‌وری کمک قابل توجهی می‌کند. این فعالیت‌ها فشار را برای افزایش رقابت افزایش می‌دهد و همچنین واحد‌های دیگر را وادار می‌کنند که یا کارایی خود را افزایش دهند و یا دست به ابداع بزنند. افزایش بهره‌وری و ابداع در واحد‌های شغلی چه در سازمان‌ها، تولید‌ات، خدمات و یا بازار توان رقابت یک اقتصاد به طور کلان را افزایش می‌دهد. این فرایند به مصرف‌کنندگان امکان بهره‌گیری زیاد با قدرت انتخاب بالا و قیمت‌های پایین را می‌دهد. کارآفرینی توانایی‌های انباشته فردی را آزاد می‌کند یک شغل تنها راهی برای انباشت پول و سرمایه نیست. معیار‌های دیگری نیز مانند امنیت، میزان استقلال، تنوع کار‌ها و علایق نیز در یک کسب و کار مورد نظر است.سطح درآمدی بالاتر، افراد را به ارضای نیازهای بیشتری هدایت می‌کند. نیاز‌هایی مانند استقلال و اتکا به نفس نمونه‌هایی هستند که با توسعه کارآفرینی در افراد امکان بروز پیدا می‌کنند. بر اساس تحقیقات انجام شده در میان خانوار‌های کشور انگلستان افراد در کنار انگیز‌‌ه‌های مادی مانند پول و سمت کارآفرینی را راهی برای ارضای برخی نیاز‌های معنوی خود مانند آزادی، استقلال و کسب جنب و جوش در زندگی انتخاب می‌کنند. در خور توجه است برای کسانی که نتوانسته‌اند شغل دلخواه خود را انتخاب کنند کارآفرین شدن ممکن است برخاسته از نیاز‌های اقتصادی باشد. کارآفرینی ممکن است فرصت یافتن موقعیت‌های شغلی بهتری را به آن‌ها بدهد. رضایت شغلی در میان کارآفرینان در مقایسه با کارمندان به مراتب بیشتر است. بر اساس تحقیقات انجام شده در حدود 33 درصد افرادی که شغل آزاد دارند و کارمندی ندارند و 45 درصد افرادی که شغل آزاد دارند و کارمند نیز دارند از شغل خود رضایت دارند. این در حالی است که این میزان برای کارمندان در حدود 27 درصد است. ************************************************************   کارآفرینی چیست؟ مقدمه: رویکرد اکثر کشورهای جهان در دهه‌های اخیر به موضوع کارآفرینی و توسعه آن، موجب گردیده‌ موجی از سیاستهای توسعه کارآفرینی در دنیا ایجاد شود. کشورهای مختلف راه حلی راکه در سه دهه گذشته برای فائق آمدن بر مشکلات مختلف اقتصادی و اجتماعی به آن روی آورده‌اند، توسعه فرهنگ کارآفرینی، انجام حمایت‌های لازم از کارآفرینان، ارائه آموزشهای مورد نیاز به آنان و انجام تحقیقات و پژوهشهای لازم در این زمینه بوده است. تأمل در وضعیت اقتصادی و روند مراحل پیشرفت و توسعه در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه که به موضوع کارآفرینی توجه نموده‌اند، نشانگر آن است که این کشورها توانسته‌اند به پیشرفت‌های چشمگیری در زمینه‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی دست یابند و یا حداقل بحرانهای پیش‌آمده را به سلامت پشت سر گذاشته و بحرانهایی که وقوع آنها را در آینده پیش‌بینی می‌کردند را مهار نمایند. از جمله این کشورها می‌توان به ایالات متحده، کشورهای اتحادیه اروپایی، کشورهای جنوب شرق آسیا، چین، برخی از کشورهای آمریکای لاتین و آفریقایی و اقیانوسیه را نام برد از آنجا که مفاهیم مطرح در علوم انسانی همانند مفاهیم مطرح در علوم تجربی قطعی نیستند، لذا ارائه تعریف قطعی و مشخصی برای آنها دشوار یا غیر ممکن است. کارآفرینی هم که از واژه ‌های مطرح در علوم انسانی است، از این قاعده مستثنی نیست. دانشمندان و محققین علوم مختلف اقتصادی، اجتماعی، روانشناسی و مدیریت که در مورد کارآفرینی مطالعه و نظراتی ارائه کرده‌اند، تعاریف مختلفی از کارآفرینی مطرح نموده‌اند که تفاوت‌های گاه مغایر و متناقضی دارند. تعریفی از کارآفرینی که تقریباً شامل همه تعریفهای ارائه شده از آنان باشد، عبارت است از: «کارآفرینی فرایندی است که فرد کارآفرین با ایده‌های نو و خلاق و شناسایی فرصتهای جدید و با بسیح منابع ،‌مبادرت به ایجاد کسب و کار و شرکت‌های نو، سازمانهای جدید و نوآور و رشد یابنده نموده که توأم با پذیرش مخاطره و ریسک است و منجر به معرفی محصول و یا خدمت جدیدی به جامعه می‌گردد.» در دایره‌‌المعارف بریتانیکا ، کارآفرین اینگونه تعریف شده است: « شخصی که کسب و کار و یا موسسه اقتصادی را سازماندهی و مدیریت کرده و خطرات ناشی از آنرا می‌پذیرد» واژه کارآفرینی از قرنها پیش و قبل از آنکه به زبان امروزی مطرح شود، در زبان فرانسه متداول گردید. این واژه معادل کلمه فرانسوی Enterprendre به معنای « متعهد شدن» (معادل under Take در زبان انگلیسی) می‌باشد که در سال 1848 توسط جان استوارت میل به کارآفرینی ( Enterpreneur ) در زبان انگلیسی ترجمه شد. مفهوم‌ کارآفرینی‌: با تحولات‌ سریع‌ و شتابان‌ محیط‌ بین‌المللی‌ و گذر از جامعه‌ صنعتی‌ به‌ جامعه‌ اطلاعاتی‌ و مواجة ‌اقتصادهای‌ ملی‌ با اقتصاد جهانی‌ و مطرح‌ شدن‌ پدیده‌هایی‌ همانند «جهانی‌ شدن‌ اقتصاد» و «فن‌آوری‌اطلاعات‌» ، مباحث‌ اساسی‌ درخصوص‌ راهکارهای‌ مختلف‌ برای‌ تسریع‌ فرآیند رشد و توسعة‌ پایدار و رفاه‌اقتصادی‌ مطرح‌ می‌گردد. یکی‌ از این‌ مباحث‌ جدید، نقش‌ کارآفرینان‌ در این‌ فرایند می‌باشد. کارآفرینی‌ ازمفاهیم‌ جدیدی‌ است‌ که‌ حداقل‌ در محدودة‌ علم‌ اقتصاد ، مدیریت‌، جامعه‌شناسی‌ و روان‌شناسی‌ و سایرمقوله‌های‌ مرتبط‌ با این‌ موضوع‌ قدمتی‌ بسیار کوتاه‌ داشته‌ و از مفاهیم‌ رو به‌ گسترش‌ می‌باشد. به‌ دلیل‌ آنکه ‌معنای‌ تحت‌الفظی‌ «کارآفرینی‌» نمی‌تواند عمق‌ محتوی‌ و مفهوم‌ این‌ واژه‌ را مشخص‌ نماید و برای‌ جلوگیری‌ ازفهم‌ نادرست‌ این‌ موضوع‌ یا واژه‌ با سایر واژه‌ها و برای‌ رسیدن‌ به‌ فهم‌ و فرهنگ‌ مشترک‌ از آن‌، معرفی‌ وشناساندن‌ این‌ واژه‌ بسیار مهم‌ می‌نماید . این‌ که‌ کارآفرینی‌ چیست‌؟ کارآفرین‌ کیست‌؟ فرآیند کارآفرینی‌ چگونه‌است‌؟ نقش‌ و تاثیر کارآفرینی‌ و کارآفرینان‌ در ابعاد توسعه‌ و رشد اقتصادی‌ و متغیرهای‌ کلان‌ اقتصادی‌ هماننداشتغال‌ چیست‌؟ نقش‌ آموزش‌ و تجربه‌ در رشد کارآفرینی‌ چه‌ میزان‌ است‌؟ سوالهایی‌ هستند که‌ باید برای‌ رسیدن‌به‌ این‌ فرهنگ‌ مشترک‌ به‌ وضوح‌ و مبسوط‌ پاسخ‌ داده‌ شود. به‌طور کلی‌ «کارآفرینی‌» از ابتدای‌ خلقت‌ بشر و همراه‌ با او در تمام‌ شئون‌ زندگی‌ حضور داشته‌ و مبنای‌تحولات‌ و پیشرفتهای‌ بشری‌ بوده‌ است‌. لیکن‌ تعاریف‌ زیاد و متنوعی‌ از آن‌ در سیر تاریخی‌ و روند تکامل‌موضوع‌ بیان‌ شده‌ است‌، که‌ برخی‌ از این‌ تعاریف‌ ارائه‌ می‌گردد: ـ کارآفرین‌ کسی‌ است‌ که‌ متعهد می‌شود مخاطره‌های‌ یک‌ فعالیت‌ اقتصادی‌ را سازماندهی‌، اداره‌ و تقبل‌کند ( Webster's New Collegiate Dictionary ). ـ خریداری‌ نیروی‌ کار و مواد اولیه‌ به‌ بهائی‌ نامعین‌ و به‌ فروش‌ رساندن‌ محصولات‌ به‌ بهائی‌ طبق‌ قرارداد(برنارد دو بلیدور ( Bernard F. De Belidar ) اقتصاددان‌ فرانسوی‌ در اوایل‌ قرن‌ هیجدهم‌). ـ کارآفرین‌ فردی‌ است‌ که‌ ابزار تولید را به‌ منظور ادغام‌ آنها برای‌ تولید محصولات‌ قابل‌ عرضه‌ به‌ بازار، ارائه‌می‌کند (ریچارد کانتیلون‌ R. Cantillon در حدود سال‌ 1730). ـ کارآفرین‌ عاملی‌ است‌ که‌ تمامی‌ ابزار تولید را ترکیب‌ می‌کند و مسوولیت‌ ارزش‌ تولیدات‌، بازیافت‌ کل‌سرمایه‌ای‌ را که‌ بکار می‌گیرد، ارزش‌ دستمزدها، بهره‌ و اجاره‌ای‌ که‌ می‌پردازد و همچنین‌ سود حاصل‌ را برعهده‌ می‌گیرد (جان‌ باتیست‌ سی‌ ( Jean Baptiste Say ) ، اقتصاددان‌ فرانسوی‌ در سال‌ 1803 میلادی‌). ـ کارآفرینی‌ پلی‌ است‌ بین‌ جامعه‌ به‌ عنوان‌ یک‌ کل‌، به‌ ویژه‌ جنبه‌های‌ غیراقتصادی‌ جامعه‌ و موسسات‌انتفاعی‌ تاسیس‌ شده‌ برای‌ تمتع‌ از مزیت‌های‌ اقتصادی‌ و ارضاء آرزوهای‌ اقتصادی‌ (آرتور کول‌ ( A. Cole )،1946). ـ کارآفرین‌ فردی‌ است‌ که‌ تخصص‌ وی‌ تصمیم‌گیری‌ عقلائی‌ و منطقی‌ درخصوص‌ ایجاد هماهنگی‌ در منابع‌کمیاب‌ می‌باشد (کاسون‌، 1982). ـ کارآفرینی‌ به‌ عنوان‌ یک‌ تسریع‌کننده‌، جرقة‌ رشد و توسعة‌ اقتصادی‌ را فراهم‌ می‌آورد (ویلکن‌( Wilken )، 1980) ـ کارآفرین‌ فردی‌ است‌ که‌ شرکتهای‌ جدیدی‌ را که‌ سبب‌ ایجاد و رونق‌ شغل‌های‌ جدید می‌شوند، شکل‌می‌دهند (که‌ چموف‌ ( B - Kirchhoff )، 1994). ـ رابرات‌ لمب‌ ( R.K .Lamb ) (1902) معتقد بود که‌ «کارآفرینی‌ یک‌ نوع‌ تصمیم‌گیری‌ اجتماعی‌ است‌ که‌توسط‌ نوآوران‌ اقتصادی‌ انجام‌ می‌شود و نقش‌ عمدة‌ کارآفرینان‌ را اجرای‌ فرآیند گستردة‌ ایجاد جوامع‌ محلی‌،ملی‌ و بین‌المللی‌ و یا دگرگون‌ ساختن‌ نمادهای‌ اجتماعی‌ و اقتصادی‌ می‌دانست‌. ـ هربرتون‌ ایوانز ( Herberton G.Evans ) (1957) معتقد بود که‌ کارآفرین‌ وظیفه‌ تعیین‌ نوع‌ کسب‌ و کارموردنظر را بر عهده‌ داشته‌ و یا آن‌ را می‌پذیرد. ـ ردلیچ‌ ( F.Redlich ) (1958) معتقد است‌ که‌ کارآفرین‌ در حالی‌ که‌ مدیر، سرپرست‌ و هماهنگ‌کننده‌فعالیت‌های‌ تولید است‌، برنامه‌ریز، نوآور و تصمیم‌گیرنده‌ نهایی‌ در یک‌ شرکت‌ تولیدی‌ نیز می‌باشد. ـ مک‌ کله‌لند ( D.M,clelland ) (1961) معتقد بود که‌ کارآفرین‌ کسی‌ است‌ که‌ «یک‌ شرکت‌ (یا واحداقتصادی‌) را سازماندهی‌ می‌کند و ظرفیت‌ تولیدی‌ آن‌ را افزایش‌ می‌دهد.» ـ پنروز ( E.Penrose ) (1968) جنبة‌ اصلی‌ کارآفرینی‌ را همانا شناسایی‌ و بهره‌برداری‌ از کرهای‌فرصت‌طلبانه‌ برای‌ گسترش‌ شرکتهای‌ کوچکتر می‌داند. ـ کارلند ( J.c.carland ) (1984) معتقد است‌ که‌ کارآفرین‌ فردی‌ است‌ که‌ جهت‌ دستیابی‌ به‌ سود و رشد،شغلی‌ را به‌ وجود می‌آورد و مدیریت‌ می‌کند. ـ چل‌ ( E.chell ) و هاروث‌ ( J.Haworth ) (1988) در تحقیقات‌ خود به‌ این‌ نتیجه‌ رسیده‌اند که‌کارآفرینان‌ افرادی‌ هستند که‌ قابلیت‌ مشاهده‌ و ارزیابی‌ فرصتهای‌ تجاری‌، گردآوری‌ منابع‌ مورد نیاز و دستیابی‌به‌ ارزیابی‌ حاصل‌ از آن‌ را داشته‌ و می‌توانند اقدامات‌ صحیحی‌ را برای‌ رسیدن‌ به‌ موفقیت‌ انجام‌ دهند. ـ پیتردراکر ( P.draker ) (1985) معتقد است‌، کارآفرین‌ کسی‌ است‌ که‌ فعالیت‌ اقتصادی‌ کوچک‌ وجدیدی‌ را با سرمایه‌ خود شروع‌ می‌نماید. ـ ادی‌ ( G.Eddy ) و الم‌ ( k.olm ) (1985) معتقدند که‌ کارآفرین‌ فردی‌ است‌ که‌ مایل‌ و قادر به‌مخاطره‌پذیری‌ است‌ و در عین‌ حال‌ ابزار تولیدی‌ و اعتباری‌ را در هم‌ می‌آمیزد تا به‌ سود یا اهداف‌ دیگری‌همچون‌ قدرت‌ و احترام‌ اجتماعی‌ دست‌ یابد. ـ تراپ‌مان‌ ( J. Torpman ) و مورنینگ‌ استار ( G.Morningstar ) (1989) در کتاب‌ «نظام‌های‌کارآفرینانه‌» در دهة‌ 1990 می‌نویس ن د: کارآفرین‌ یعنی‌ ترکیب‌ متفکر با مجری‌، کارآفرین‌ فردی‌ است‌ که‌ فرصت‌ارائه‌ یک‌ محصول‌، خدمات‌، روش‌ و سیاست‌ جدید یا راه‌ تفکری‌ جدید برای‌ یک‌ مشکل‌ قدیمی‌ را می‌یابد.کارآفرین‌ فردی‌ است‌ که‌ می‌خواهد تاثیر اندیشه‌ محصول‌ یا خدمات‌ خود را بر نظام‌ مشاهده‌ کند. ـ جفری‌ تیمونز ( Jeffry Timmons ) (1990) درخصوص‌ کارآفرینی‌ می‌نویسد: «کارآفرینی‌ خلق‌ و ایجاد بینشی‌ ارزشمند از هیچ‌ است‌. کارآفرینی‌ فرایند ایجاد و دستیابی‌ به‌ فرصتها و دنبال‌ کردن‌ آنها بدون‌ توجه‌ به‌منابعی‌ است‌ که‌ در حال‌ حاضر موجود است‌. کارآفرینی‌ شامل‌، خلق‌ و توزیع‌ ارزش‌ و منافع‌ بین‌ افراد، گروهها،سازمانها و جامعه‌ می‌باشد. ـ دیوید مک‌ کران‌ ( D. Mckeran ) و اریک‌ فلانیگان‌ ( E.Flannigan ) (1996) کارآفرینان‌ را افرادی‌نوآور، بافکری‌ متمرکز، و به‌ دنبال‌ کسب‌ توفیق‌ و مایل‌ به‌ استفاده‌ از میانبرها می‌دانند که‌ کمتر مطابق‌ کتاب‌ کارمی‌کنند و در نظام‌ اقتصادی‌، شرکتهایی‌ نوآور، سودآور و با رشدی‌ سریع‌ را ایجاد می‌نمایند. در واقع‌، هنوز هم‌ تعریف‌ کامل‌، جامع‌، مانع‌ و مورد پذیرش‌ همة‌ صاحبنظران‌ ارائه‌ نشده‌ است‌، لیکن‌ دراین‌ بین‌ تئوری‌ و تعاریف‌ اقتصاددان‌ مشهور اتریشی‌ به‌ نام‌ «جوزف‌ شومپیتر ( Joseph schumpeter ) ازکارآفرینی‌ و نقش‌ کارآفرینان‌ در فرآیند توسعه‌ مورد توافق‌ و ارجاع‌ اکثر محققین‌ در این‌ زمینه‌ است‌: بر طبق‌ نظر وی‌ کارآفرین‌ نیروی‌ محرکة‌ اصلی‌ در توسعة‌ اقتصادی‌ و موتور توسعه‌ می‌باشد و نقش‌ وی‌عبارت‌ است‌ از نوآوری‌ یا ایجاد ترکیب‌های‌ تازه‌ از مواد. شومپیتر مشخصة‌ اصلی‌ کارآفرین‌ را «نوآوری‌»می‌دانست‌ و کار یک‌ کارآفرین‌ را «تخریب‌ خلاق‌» تعریف‌ کرد. وی‌ در کتاب‌ «نظریة‌ اقتصاد پویا» اشاره‌ می‌کندکه‌ تعادل‌ پویا از طریق‌ نوآوری‌ و کارآفرینی‌ ایجاد می‌گردد و اینها مشخصة‌ یک‌ اقتصاد سالم‌ هستند. سابقه کارآفر ینی در دنیا: در اوایل سده شانزدهم میلادی کسانی را که درکار مأموریت نظامی بودند کارآفرینی خواندند و پس از آن نیز برای مخاطرات دیگر نیز همین واژه با محدودیتهایی مورد استفاده قرار گرفت. از حدود سال 1700 میلادی به بعد درباره پیمانکاران دولت که دست اندرکار امور عمرانی بودند، از لفظ کارآفرین زیاد استفاده شده است. کارآفرینی و کارآفرین اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و همه مکاتب اقتصادی از قرن شانزدهم میلادی تاکنون به نحوی کارآفرینی را در نظریه‌های خود تشریح کرده‌اند. ژوزف شوپیتر با ارائه نظریه توسعه اقتصادی خود در سال 1934 که همزمان با داوران رکود بزرگ اقتصادی بود، موجب شد تا نظر او در خصوص نقش محوری کارآفرینان در ایجاد سود، مورد توجه قرار گیرد و به همین دلیل وی را «پدر کارآفرینی»لقب داده‌اند. از نظر وی «کارآفرین نیروی محرکه اصلی درتوسعه اقتصادی است » و نقش کارآفرینی عبارت است از «نوآوری یا ایجاد ترکیب های تازه از مواد» کارآفرینی از سوی روانشناسان و جامعه‌شناسان با درک نقش کارآفرینان در اقتصاد و به منظور شناسایی ویژگیها و الگوهای رفتاری آنها با بررسی و تحقیق در خصوص آنان مورد توجه قرار گرفته است. جامعه شناسان کارآفرینی را به عنوان یک پدیده اجتماعی در نظر گرفته و به بررسی رابطه متقابل بین کارآفرینان و سایر قسمتها و گروههای جامعه پرداخته‌اند . دانشمندان مدیریت به تشریح مدیریت کارآفرینی و ایجاد جو و محیط کارآفرینانه در سازمانها پرداخته‌اند. سیر تاریخی مفهوم کارآفرینی به طور کلی و با عنایت به موارد اشاره شده در فوق ، سیر تاریخی مفهوم کارآفرینی را می‌توان به پنج دوره تقسیم نمود: دوره اول:قرون 15 و 16 میلادی: در این دوره به صاحبان پروژه‌های بزرگ که مسئولیت اجرایی این پروژه‌ها همانند ساخت کلیسا، قلعه ها، ‌تأسیسات نظامی و .... از سوی دولتهای محلی به آنها واگذار گردید. کارآفرین اطلاق می‌شد، در تعاریف این دوره پذیرش مخاطره، لحاظ نشده است. دوره دوم: قرن 17 میلادی: این دوره همزمان با شروع انقلاب صنعتی در اروپا بوده و بعد مخاطره پذیری به کارآفرینی اضافه شد کارآفرین در این دوره شامل افرادی همانند بازرگانان ، صنعتگران و دیگر مالکان خصوصی می‌باشد. دوره سوم: قرون 18و 19 میلادی: در این دوره کارآفرین فردی است که مخاطره می‌کند و سرمایه مورد نیاز خود را از طریق وام تأمین می‌کند، بین کارآفرین و تأمین کننده سرمایه (سرمایه‌گذار) و مدیر کسب و کار در تعاریف این دوره تمایز وجود دارد. دوره چهارم: دهه‌های میانی قرن بیستم میلادی: در این دوره مفهوم نوآوری شامل خلق محصولی جدید، ایجاد نظام توزیع جدید یا ایجاد ساختار سازمانی جدید به عنوان یک جزء اصلی به تعاریف کارآفرینی اضافه شده است. دوره پنجم: دوران معاصر( از اواخر دهه 1970 تاکنون ): در این دوره همزمان با موج ایجاد کسب و روند کارهای کوچک و رشد اقتصادی و نیز مشخص شدن نقش کارآفرینی به عنوان تسریع کننده این سازوکار، جلب توجه زیادی به این مفهوم شد و رویکرد چند جانبه به این موضوع صورت گرفت. تا قبل از این دوره اغلب توجه اقتصاددانان به کارآفرینی معطوف بود، اما در این دوره به تدریج روانشناسان، جامعه ‌شناسان و دانشمندان و محققین علوم مدیریت نیز به ابعاد مختلف کارآفرینی و کارآفرینان توجه نموده‌اند. تا دهه 1980 سه موج وسیع ، موضوع کارآفرینی را به جلو رانده است: موج اول: انفجار عمومی مطالعه و تحقیق در قالب انتشار کتابهای زندگی کارآفرینان و تاریخچه شرکتهای آنها، چگونگی ایجاد کسب و کار شخصی و شیوه‌های سریع پولدار شدن می‌باشد. این موج از اواسط دهه 1950 شروع می‌شود. موج دوم: این موج که شروع آن ازدهه 1960 بوده شامل ارائه رشته‌های آموزش کارآفرینی در حوزه‌های مهندسی و بازرگانی است که در حال حاضر این حوزه‌ها به سایر رشته‌ها نیز تسری یافته است. موج سوم: این موج شامل افزایش علاقمندی دولتها به تحقیقات در زمینه کارآفرینی و بنگاههای کوچک، تشویق رشد شرکت‌های کوچک و انجام تحقیقات در خصوص نوآوری‌های صنعتی می‌شود که از اواخر دهه 1970 آغاز شده است. سابقه کارآفرینی در ایران: علی‌رغم اینکه در کشورهای پیشرفته دنیا از اواخر دهه 1970 به بعد به موضوع کارآفرینی توجه جدی شده و حتی در بسیاری از کشورهای درحال توسعه هم از اواخر دهه 1980 این موضوع را مورد توجه قرار داده‌اند، در کشور ما تا شروع اجرای برنامه سوم توسعه، توجه چندانی به کارآفرینی نشده بود . حتی در محافل علمی و دانشگاهی نیز به جز موارد بسیار نادر، فعا لیتی در این زمینه صورت نگرفته بود. مشکل بیکاری و پیش‌بینی حادتر شدن آن در دهه 1380 موجب شد که در زمان تدوین برنامه سوم توسعه، موضوع توسعه کارآفرینی مورد توجه قرار گیرد. در برنامه اخیر، توسعه کارآفرینی در سطح وزارتخانه‌های علوم، تحقیقات و فناوری، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، ‌جهاد کشاورزی، صنایع و معادن و فلزات و همچنین مؤسسه جهاد دانشگاهی به دلیل ارتباط با فعالیت‌های آنها، مطرح شده است. متأسفانه واژه کارآفرینی که ترجمه‌ای از کلمه Enterpreneurship است، موجب گردیده است که معنی ایجاد کار و یا اشتغال‌زایی از این واژه برداشت می‌شود. در حالیکه کارآفرینی دارای مفهومی وسیعتر و با ارزشتر از اشتغال‌زایی است . این برداشت نا صحیح از این مفهوم و همچنین تورم نیروی انسانی بیکار در جامعه ( بویژه در بین دانش‌آموختگان دانشگاهی)، موجب شده بسیاری از سیاستهایی که برای توسعة آن اتخاذ شده و نیز در بخشنامه‌ها و سخنرانی‌های مسؤولات در این خصوص ، صرفاً جنبة اشتغال‌زایی برای آن در نظر گرفته شود . در حالیکه کارآفرینی دارای پیامدهای مثبت و مهم دیگری همانند : بارورشدن خلاقیت‌ها ، ترغیب به نوآوری و توسعة آن ، افزایش اعتماد به نفس ، ایجاد و توسعة تکنولوژی ، تولید ثروت در جامعه و افزایش رفاه عمومی است و در صورتیکه فقط به جنبة اشتغال‌زایی آن توجعه شود ، از سایر پیامدهای آن بی بهره خواهیم ماند ************************************************************ نوشته تعریف کارآفرینی را می توان :ایجاد ارزش جدید از طریق شناسایی فرصت های جدید، جذب منابع مورد نیاز برای تعقیب آن فرصت ها و ایجاد یک سازمان برای اداره آن منابع ، دانست . ************************************************************ نوشته عوامل موفقیت کارآفرینی (فردی) دسته اول : عوامل شخصی الف : خود شناسی و خودباوری ب : نواندیشی و نوگرایی ذهنی ج : اعتقاد به کسب مهارت و قابلیت بیشتر و برتر د : شناخت کامل از عوامل محیط اطراف خود ه : شناخت ضعف ها ی خود و تقویت باوراندیشی و : مشخص نمودن اهداف شخصی و تمایلات فردی ز : فراگیری آموزش و تجارب درارتباط با شناخت ریسک ، نحوه پذیرش آن وچگونگی محاسبه آن ح : احساس تغیر در چرخه زندگی خود ط : نیاز به کسب موفقیت ی : برخورداری از علوم مربوط به کسب و کار (Business plan knowledge) س : قدرت کنترل و آگاهی به قدرت خویشتن دسته دوم : عوامل محیطی نقش جامعه در برانگیختن روحیه کارآفرینی و پشتیبانی ازآن * شرایط اجتماعی { نقش جامعه کوچک (قومیت،رسم ورسوم کسب وکار) نقش خانواده ، نوع تربیت ،گرایشات کسب و کاردرخانواده * شرایط اقتصادی* بازار سرمایه – منابع ما لی* برنامه ها ، سیا ست ها و گرایشات دولت درخصوص ما لکیت کسب و کار* میزا ن و تداوم سیا ست ها ، برنامه ها ، و طرح های حمایت از فعالیت های کارآفرینان * نظام ارزشی اقتصادی حاکم در کشور* سطح رفاه زندگی و گرا یشات افراد در این خصوص * وجود وضعیت بازارهای مصرفی* تنوع مشتریان * سطح رقابت موجود ، قدرت و نفوذ* دستا وردهای تکنولوژیکی * وضعیت نوآوری و میزان ارزش مداری آن * ارتبا طا ت سرمایه گذاری و گرا یشات آن * میزان وجود پله های مخفی در کسب امتیازات اقتصادی * نیروی مهارت دیده *وجود نیروی کار فراوان *وجود نیروی متخصص*تلاش برای ثروتمند شدن *سرخوردگی از کارهای مزد بگیر 

1386,08,02
کار آفرین کیست؟

در این نوشته در مورد تعاریف مربوط به کارآفرینی و مفاهیمی از جمله تعاریف مربوط به صاحبان مشاغل کوچک(small business owners ) و مشاغل فامیلی (family business)


کار آفرین کیست؟

افرادی که یک فرصت شغلی جدید در صنعت ایجاد می کنند کار آفرین هستند. آنها اغلب این کار را با ایجاد شرکتی تازه انجام می دهند. اما آنها همچنین فرصتهای جدید شغلی را با ورود یک محصول یا ایجاد یک بازار جدید بوجود می آورند. بنابراین که در کارخانجات بزرگ خطوط تولید تازه ای به راه می اندازند و یا با ایجاد بخش هایی تازه که قبلاً وجود نداشت باعث ایجاد بازاری جدید می شوند با این تعریف کارآفرین هستند. به بیان کلی تر کارآفرینان منابع را مدیریت می کنند تا چیز تازه ای بسازند اعم از شغل تازه یا کالا یا خدمت یا حتی بازار تازه-

آنچه کارآفرینان موفق را از کارآفرینان دیگر متمایز می کند سرعت توسعه فعالیت اقتصادی آنان است. آنهایی بیشتر موفق هستند که فعالیت اقتصادیشان را بتوانند به سرعت رشد دهند. آنها موقعیت هایی را که در بازار دیگران به آنها توجهی نمی کنند می یابند و همین ایده بهره برداری کردن از این موقعیت ها را در ذهن آنها شکل می دهد. آنها خودشان را بخوبی در بازاری که در حال انتقال و تغییر است جا می اندازند که از این نظر مبتکر و مخترع شناخته می شوند. آنها به دقت پیش بینی می کنند که جهت بازارها در حال تغییر است و سپس آماده می شوند که بازارها  را به راه بیندازند که دین کار را قبلاً کسی انجام نداده بود.

مردم اغلب فکر می کنند کارآفرینان در ابتدا موفق هستند چون آنها کالا یا خدمات تازه ای ابداع می کنند مثل موتور جستجور یاهو. اما اینطور نیست و اغلب کارآفرینان موفق کار خود را با افزایش در کیفیت یک کالا یا محصول ایجاد می کنند بدون اینکه چیز تازه ایجاد کرده باشند. آنها اطلاعات کوچکی روی آنچه دیگران انجام می داده اند ایجاد می کنند.

کارآفرینان پس از شروع کار خود به مشتریان توجه می کنند و با آرامی با اصلاحات دیگر خود را مطرح می سازند. سپس آنها به سرعت آنچه انجام می دهند را متعادل می سازند و این فرایند را بارها تکرار می کنند پیشنهاد بهبود کیفیت مطرح شده از طرف  Jerry Greenfild Ben cohen منجر به موفقیت برای آنها شد. آنها شروع به ساختن بستنی با قیمت بالاتر با قطعاتی از میوه روی آن کردند این بستنی ها برای پاسخ به نیاز مشتریانی ساخته شد که بستنی های ساده را دوست نداشتند در آن زمان تولید کنندگان بزرگ بستنی در بازار بستنی میوه ای جدید وجود نداشتند و این بازار جدیدی بود که توسط این دو نفر ایجاد شد.

Jack Burton  کار آفرین دیگری است که از Vermont شروع کرد. او با بهبود طراحی کالایی که اولین بار در 14 سالگی با آن آشنا شده بود توانست به موفقیت دست یابد با گذشت مدت کمی ا ز فارغ التحصیلی از نیویورک نقل مکان کرد و تخته اسکی های Burton را درست کرد. او می گوید ? بسیاری از مردم فکر می کنند من تخته اسکی جدیدی اختراع کرده ام در حالی که این درست نمی باشد?

طرح اولیه تخته اسکی ها بوسیله شرکت  Brun swick ساخته شد در حالی که این شرکت هیچ گاه پیشرفتی در تخته اسکی های ساخته شده ایجاد نکرد. فلسفه Burton بهبود آنچه جا دارد بر اساس نیازهای واقعی مشتریان بود. Burton این مساله را به همگان یاد داد که: اگر محصولات اصلی برای مردم کسالت آور باشد آنها حاضرند با پرداخت پول بیشتر کالای با کیفیت تری بخرند.

 

-         تاثیر محیط بر فعالیت های کارآفرینانه:

طی ده سال اخیر کارآفرینان میلیونها فرصت شغلی تازه در جهان ایجاد کرده اند. از هر شش دانشجوی رشته مشاغل یک نفر می گوید هدف شخصی اش تاسیس یک شرکت اختصاصی است و کارشناسان پیش بینی می کنند در آینده سازمانهای بسیاری متولد شوند. به ویژه افزایش فعالیتهای جسورانه  (venture creation) در بین زنان، مهاجران و اعضای گروههای کوچک و رده پایین پیش بینی می شود. سهم شغل های ایجاد شده بوسیله زنان کارآفرین از 24% در سال 1975 به 40% در سال 2000 افزایش یافته است.

آیا این رشد بیانگر جهش ناگهانی در تولد کارآفرینان است؟

پاسخ منفی است چون سرعت کارآفرینی با شرایط محیط کم یا زیاد می شود. در ایالات متحده سرعت فعالیتهای کارآفرینان در دهه 1920 افزایش یافت و پس از آن در دهه 1930 کاهش یافت و پس از آن و بعد از جنگ جهانی دوم افزایش و پس از آن کاهش چشمگیری از سال 1950 تا 1980 داشت دهه اخیر دوره دیگری از رشد کارآفرینی به علت اختراعات انجام گرفته در تراشه ها، کامپیوترها و وسایل ارتباط جمعی راه دور و تکنولوژی ارتباطات می باشد.

کاهش سرعت سودها و افزایش سرعت مهاجرت ها ب افزایش سرعت فعالیت های کارآفرینانه می انجامد هرچه افراد بیشتری تبدیل به کارآفرینان موفق می شوند ایجاد ساختارهای اجتماعی بهتر دیگران را مجبور می کند تا کارآفرین باشند. همچنین فاکتورهای سیاسی و اقتصادی نقش مهمی ایفا می کنند. به منظور ایجاد تحریک و انگیزه برای انجام کارآفرینی بسیاری از کشورهای آسیایی و اروپایی تسهیلات ویژه ای مهیا کرده اند و مالیات هایشان را کاهش داده اند.

هدف دولتها از این سیاست حصول اطمینان در این زمینه است که کشورشان از جهش کارآفرینانه ای که دست یابی به تکنولوژی های جدید آنرا ممکن می سازد عقب نمانند.

به سازمانهایی که کارآفرینان را  حمایت می کنند  incubator organization گویند. آنها به مشاغل جدید یا کسانی که می خواهند شغل ایجاد کنند به اصطلاح فضا ..  می دهند.

یک شرکت حمایت کننده کار آفرینان می تواند یک روز کامل را سپری کند بدون اینکه نیازی به خرید تلفن یا اجاره دستگاه فتوکپی یا استخدام کارمند داشته باشند. حامیانی که هیچ نفعی برای کارآفرینان نمی توانند به همراه داشته باشند این خدمات را رایگان به کارآفرینان می دهند اما اغلب  کارآفرینان بخشی از سود خود را با شرکت حمایت کننده که به موفقیت آنها کمک کرده تقسیم می کنند. در شهر نیویورک کارخانه های سرمایه گذاری روی فعالیتهای جسورانه فضای حمایت کننده را برای کارآفرینان ایجاد می کنند تا سرمایه گذاری آنها را پرورش دهند.

برخی سرمایه گذاران این زمینه معتقدند سازمانهای حمایت کننده راههای بدون خطر برای شروع فعالیت کارآفرینانه هستند. که بوسیله آنها می توان دید که آیا این کار در ابتدا توسعه می یابد و پس از آن تصمیمات بهتری در مورد سرمایه گذاری روی این کار گرفته شود.

 

صاحبان مشاغل کوچک؛

 برخی از مردم به اشتباه واژه کارآفرین را در معنی صاحب مشاغل کوچک به کار می برند. در ایالت متحده مشاغل کوچک به کارخانه هایی که کمتر از 500 کارمند دارند گفته می شود بنابراین واژه صاحب مشاغل کوچک به شخصی که صاحب حق مالکیت کارخانه با زیر 500 کارگر است گفته می شود.

اداره مشاغل کوچک (SBA) (small business administration)  یک نهاد دولتی است که  مسئول حمایت از فعالیتهای مشاغل کوچک است. این نهاد منابع سودمند زیادی برای کسانی که چنین مشاغلی را ایجاد کرده و آنرا به خوبی مدیریت می کنند ارائه می دهد. بر اساس آمارهای سازمان SAB در سال 2000 در آمریکا 24 میلیون شغل کوچک وجود داشته که این تعداد 40% کارخانه های آمریکا و 75% تمام مشاغل جدید ایجاد شده است.

بسیاری از کارآفرینان برای مدت کوتاهی صاحبان مشاغل کوچک هستند. اما تمام صاحبان مشاغل کوچک کارآفرین نخواهند شد به عبارت دیگر همه صاحبان مشاغل کوچک وارد یک فعالیت شغلی جدید نمی شوند. افراد با خرید کارخانه ها صاحب مشاغل کوچک می شوند اما بسیاری از این صاحبان مشاغل تمایل دارند مشاغل خود را کوچک نگه دارند و آنطور که کارآفرینان عمل می کنند شغلشان را توسعه ندهند. این طبیعی است که اعتقاد داشته باشید کارکردن برای خودتان ممکن است بهتر از کارکردن برای دیگران باشد اما حتی اگر شما صاحب شغل نباشید کارکردن در یک کارخانه کوچک متفاوت از کار کردن برای یک کارخانه بزرگ است. یک اختلاف بزرگ در میزان رضایت است. در رأی گیری اخیر انجام شده، کارخاه هایی با کمتر از 50 کارمند دارای کارمندان راضی تری هستند. مشاغل کوچک ضررهایی شامل حقوق کم و امکانات پزشکی و بیمه ای کم یا صفر دارند. اما برای اکثر افراد این زیان ها با رضایت ناشی از فضای خوب کاری خنثی می شود. در مشاغل کوچک از افراد انتظار می رود تمام مهارت های خود را به نمایش بگذارند. آنها به راحتی می توانند ببینند چگونه کارشان روی تبلیغات شرکت اثر میگذارد و یا چگونه عمل آنها روی سود آوری شرکت موثر است.

 

مشاغل فامیلی؛

مردم اغلب فکر می کنند مشاغل کوچک، مشاغلی فامیلی هستند ولی در واقع مشاغل فامیلی می توانند کوچک یا بزرگ باشند ممکن است شغل فامیلی در اثر فعالیت کارآفرینانه به سرعت رشد کند یا اینکه رشد کندی داشته باشد.

برای دولت تعریضی برای مشاغل فامیلی وجود ندارد ولی اغلب این عنوان برای توضیح دادن شغلی که صاحب و مدیریت آن در دست افرادی است که با یکدیگر رابطه فامیلی دارند به کار می رود. اغلب این مشاغل مسیر اولیه خود را تغییر می  دهند. یک نمونه آن کارخانه Kohler ، 125 سال پیش به عنوان مخترع وانهای حمام به سبک مدرن شناخته شد پس از آن کارخانه ساده او تبدیل به کارخانه ای با محصولات متنوع از جمله مبلمان، موتورهای کوچک و زمین های گلف می باشد. و هنوز هم بوسیله یک فامیل کنترل می شود و بسیاری از افرادی که با هم رابطه فامیلی دارند استخدام می کنند.

همانطور که در آینده خواهیم گفت فشارهای توسعه یک شغل می تواند یک استرس بزرگ برای کارآفرینان و افرادی که با ریا برای آنها کار می کنند ایجاد کنند. بویژه گره های کور در اینجا افزایش می یابند برخی مشاغل فامیلی با واگذار کردن مدیریت شروع کارشان به افراد با مهارت به این فشارها غلبه می کنند. فامیلی های دیگر به دنبال راههایی هستند که رشد شغلشان را همراه با کنترل مالکیت و مدیریت نگه دارند.

 

 

منبع: Essentials of Organization Theory

 

کارآفرینی اجتماعی (از نظر ویکیپدیا)

کارآفرینی اجتماعی عملی است که کارآفرین اجتماعی انجام می‌دهد. کارآفرین اجتماعی فردی است که یک مشکل اجتماعی را تشخیص می‌دهد و از مفاهیم کارآفرینی برای سازماندهی، ایجاد، و مدیریت سرمایه برای ایجاد تغییر استفاده می‌کند. در حالیکه کارآفرینان تجاری معمولاً به بررسی بازدهی و سود بازگشتی می‌پردازند، کارآفرینان اجتماعی معمولاً گروه‌ها و سازمان‌های غیرانتفاعی ایجاد می‌کنند.

طوفان فکری

توفان فکری
 "BRAIN STORMING"

مقدمه

قواعد توفان فکری

چهار قاعده اساسی توفان فکری

ترکیب اعضای گروه توفان فکری

رویه برگزاری جلسات توفان فکری

مزایا و معایب

روشها و تکنیک های مشابه

مقدمه
توفان فکری "BRAIN STORMING" یکی از شناخته شده ترین شیوه های برگزاری جلسات هم فکری و مشاوره بوده و کاربرد جهانی دارد. این روش دارای مزایا وویژگیهایی منحصربه فرد است . درواقع بسیاری از تکنیک های دیگر منشعب از این روش است .
در اینجا ضمن معرفی کوتاهی از تاریخچه و تعریف توفان فکری به بررسی قواعد این روش می پردازیم . آنگاه ترکیب اعضا و گروه مشخص می شود و پس از آن روندبرگزاری یک جلسه توفان فکری ارائه می گردد. درنهایت مزایا و معایب این روش معرفی می شود تا دبیران و روسای جلسات بتوانند دامنه کاربرد آن را ارزیابی کرده و درجای خوداز آن استفاده کنند.
این روش توسط الکس اسبورن در سال 1988 معرفی گردید. در آن زمان بنیادفرهنگی اسبورن این روش را در چندین شرکت تحقیقاتی ، بازرگانی ، علمی وفنی برای حل مشکلات و مسائل مدیریت به کار گرفت . موفقیت این روش در کمک به حل مسائل آن چنان بود که ظرف مدت کوتاهی به عنوان روشی کارآمد شناخته شد.
فرهنگ لغت و بستر تعریف توفان فکری را چنین بیان می دارد: "تکنیک برگزاری یک کنفرانس که در آن سعی گروه بر این است تا راه حل مشخصی را بیابد". در این روش همه نظرات در جمع بندی مورداستفاده قرار می گیرند. روش توفان فکری امروزه یکی ازمتداول ترین روشهای تصمیم گیری گروهی است و موجب گسترش و تحول بسیاری ازروشهای مرتبط و مشابه گردیده است . دانشمندان زیادی ازجمله : اسبورن ، کال وهمکاران ، بوچارد، گچکا و همکاران ، دلبگ و همکاران ، لوئس ، ونگاندی و سیج درکتابهای خود به این روش پرداخته اند و جهت ارتقا آن کوشیده اند.
قواعد توفان فکری
اسبورن عنوان می دارد: "پیشنهاد ایجاد شده در ذهن یک فرد عادی در گروه ، 2 برابرپیشنهاد ایجاد شده درحالت انفرادی است ". درصورتی که قواعد و مقررات مشخصی برای جلسات توفان فکری در نظر گرفته و رعایت گردد، این روش بسیار کارآمدترخواهدشد. توفان فکری بر دو اصل و چهار قاعده اساسی استوار است .
اصل اول مبتنی بر تنوع نظرات است . تنوع نظرات آن بخش از مغز را که به خلاقیت مربوط است فعال تر می کند تا بر تفکر قضاوتی "JUDJMENTAL THINKING" خودفائق آید. تفکر قضاوتی درواقع به معنی ارزیابیها و نظرات تکمیلی نسبت به مطلبی مطرح شده است . به این منظور بعد از آنکه تمامی پیشنهادات را جمع آوری گردید:بررسی و ارزیابی پیشنهادات صورت می گیرد.
اصل دوم کمیت ، فزاینده کیفیت است . یعنی هرچه تعداد پیشنهادات بیشتر شود،احتمال رسیدن به یک راه حل بهتر افزایش می یابد.
چهار قاعده اساسی توفان فکری
1 - انتقال ممنوع : این مهمترین قاعده است و لازم است تمام اعضا به آن توجه کرده وبررسی و ارزیابی پیشنهاد را به آخر جلسه موکول کنند. ضمن اینکه ملاحظه تبعیض آمیزپیشنهادات نیز ممنوع است .
2 - اظهارنظر آزاد و بیواسطه : این قاعده برای جرات بخشیدن به شرکت کنندگان برای ارائه پیشنهاداتی است که به ذهن آنها خطور می کند. به عبارت دیگر در یک جلسه توفان فکری تمام اعضا باید جسارت و شهامت اظهارنظر را پیدا کرده باشند و بدون آنکه ترسی از ارزیابی و بعضا انتقاد مستقیم داشته باشند; بتوانند پیشنهاد و نظر خود را بیان کنند.هرچه پیشنهادات جسورانه تر باشد نشان دهنده اجرای موفق تر جلسه است .
3 - تاکید بر کمیت : هرچه تعداد نظرات بیشتر باشد، احتمال وجود پیشنهادات مفید وکارسازتر در بین آنها بیشتر می شود. موفقیت اجرای روش توفان فکری با تعدادپیشنهادات مطرح شده در جلسه رابطه مستقیم دارد. در این روش این گونه عنوان می شودکه هرچه تعداد پیشنهاد بیشتر باشد احتمال وجود طرح پیشنهاد کیفی بیشتر است .
4 - تلفیق و بهبود پیشنهادات : اعضا می توانند علاوه بر ارائه پیشنهاد، نسبت به بهبودپیشنهاد خود اقدام کنند. روش توفان فکری این امکان را به اعضا می دهد که پس ازشنیدن پیشنهادات دیگران پیشنهاد اولیه بهبود داده شود. آنها همچنین می توانند پیشنهادخود را با چند پیشنهاد دیگر تلفیق کرده و پیشنهاد بهتر و کاملتری را به دست آورند.
ترکیب اعضای گروه توفان فکری
درهر جلسه توفان فکری لازم است افراد ذیل حضور داشته باشند: رئیس ، دبیرجلسه و اعضای گروه . رئیس جلسه ، قواعدکاری و مسئله موردبحث "مشکل " را مطرح می کندو ناظر بر حسن اجرای آنهاست . دبیر، کار ثبت صورتجلسه را انجام می دهد. بهتر است دبیر نزدیک رئیس جلسه بنشیند، به طوری که بتواند نقش رابط غیرمستقیم بین رئیس جلسه و اعضا را ایفا کند. بهتر است پیشنهادات بطور گزارشی - نه کلمه به کلمه -یادداشت شوند. اسبورن پیشنهاد می کند که از افرادی که دارای موقعیتهای شغلی یکسان هستند برای هم فکری ، دعوت به عمل آید. ضمنا باید درنظرداشت چنانچه رئیس ومرئوس با هم در یک گروه باشند، اصل اظهارنظر آزاد و بیواسطه خدشه خواهدیافت مگرآنکه برای آن قبلا تدابیری اندیشیده شده باشد.
رویه برگزاری جلسات توفان فکری
یک گروه 6 تا 12 نفری از اعضا انتخاب می شوند "حتی الامکان از لحاظ رتبه اداری همسان باشند";
مشکل به روشنی تعریف شده ، و برای شرکت کنندگان توضیح کافی داده می شود;
حداقل یک هفته از طرح صورت مسئله گذشته باشد "یعنی دستور کار هر جلسه قبلااعلام شده باشد";
بلافاصله پیش از جلسه اصلی توفان فکری ، برای اعضا، جلسه ای توجیهی برگزارمی شود;
با نوشتن صورت مسئله بر روی تخته سیاه به طوری که برای همه قابل خواندن باشد،جلسه توفان فکری شروع می شود;
رئیس جلسه 4قاعده جلسه توفان فکری را متذکر می شود;
هریک از اعضا که مایل به ارائه پیشنهاد باشد دست خود را بالا می برد و در هر نوبت یک پیشنهاد را ارائه می دهد;
رئیس جلسه طی یادداشتی 2کلمه ای و کوتاه ، هریک از پیشنهادات را روی تخته سیاه می نویسد و در همین حال دبیر جلسه پیشنهاد را با جزئیات بیشتری ثبت می کند;
درصورت لزوم رئیس جلسه می تواند برای برانگیختن اذهان در ارائه پیشنهادات جدیدصورت مسئله یا پیشنهادات ارائه شده ، را مجددا طرح کند;
مدت زمان جلسه نباید از حد مجاز، که معمولا 60 دقیقه است تجاوز کند.
مزایا و معایب
با وجودی که روش توفان فکری بسیار متداول و رایج است ، لیکن تاکنون به طورخاص ، درجهت روشن نمودن بهترین شرایط اجرای این روش ، تحقیقات کافی صورت نگرفته است . مزایای این روش عبارتند از:
1 - باتوجه به اصل هم افزایی یا سینرژی باعث می شود که خلاقیت گروهی موثرتر ازخلاقیت فردی عمل کند;
2 - با این روش ، در مدت زمان نسبتا کوتاهی ، شمار زیادی پیشنهاد حاصل می شود;
معایب و نقایص این روش عبارتند از:
1 - ممکن است ، ایجاد شرایط جهت اظهارنظر آزاد و بیواسطه دشوار باشد;
2 - گروه معمولا تحت فشار اکثریت قرار گرفته و موجب می شود فرد با نظر اکثریت موافقت کند، حتی اگر قویا احساس کند که نظر اکثریت اشتباه است ;
3 - اکثر اوقات تمایل گروه بر حصول یک توافق است ، تا دستیابی به پیشنهادات متنوعی که به خوبی موردبررسی قرار گرفته باشند; درواقع این حرکت در حال حاضر بخاطرساختار جلسات ، به صورت عادت در آمده است .
4 - هنگام توفان فکری ، اغلب افراد مواردی بدیهی یا ایده آل را پیشنهاد می کنند و این ازتلاش آنها برای بحث بیشتر و درنتیجه ارائه پیشنهادات خلاق می کاهد;
5 - ماهیت تنوع گرای توفان فکری ; خود به خود مسبب افزایش پیشنهادات می شود ولی اصلاح و پالایش ساختاری پیشنهادات را دربرندارد;
6 - اگر گروه از یک رئیس جلسه خوب برخوردار نباشد ممکن است برخی از افرادجلسه را، به طور کامل تحت الشعاع خود قرار دهند;
7 - اجرای موفقیت آمیز این روش مستلزم شناخت قبلی افراد از مسئله است ;
8 - در این روش ، بهبود مرحله به مرحله "تدریجی " پیشنهادات کمتر مشاهده می شود;
9 - گاهی اوقات این روش ، به مسائل نسبتا ساده و پیش پاافتاده محدود گشته و باعث می شود که روش ارائه شده ، برای حل مسائل کلی پیچیده و کارآیی کافی را نداشته باشد;
10 - برای بعضی افراد، پیروی از قواعد این روش ، یا ارائه پیشنهادات متنوع مشکل است .
روشها و تکنیک های مشابه
از توفان فکری روشهای گوناگونی مشتق شده است . مثلا، یک روش می گوید بهتراست شرکت کنندگان پیش از ورود به جلسه پیشنهادات خود را کتبا، دراختیار رئیس جلسه قرار دهند، رئیس جلسه ، پیشنهادات را بدون اعلام منبع ، برای همه شرکت کنندگان قرائت می کند. این روش که برای ازبین بردن معایب بندهای 2و3 مورداستفاده قرارمی گیرد، توفان فکری گمنام "ANONYMOUS BRAINSTORING" نام دارد.
شیوه های دیگری نیز وجود دارد. به عنوان مثال از شرکت کنندگان خواسته می شود، تانظرات خود را در مدتی کوتاه به رشته تحریر درآورند. این روش افکارنویسی "BRAINWRITING" خوانده می شود.
تلفیقی از افکارنویسی و توفان فکری نیز وجود دارد که به روشTRIGGER مشهوراست . این روش را جورج مولر کارشناس شرکت فورد موتورز ابداع کرد. در این روش شرکت کنندگان هرکدام شخصا فهرستی از کلمات مرتبط به مسئله را تهیه می کنند. مزیت این روش بر روش توفان فکری در این است که قابلیت بسط و گسترش پیشنهادات رادارد.
ویلیام گوردن به منظور غلبه بر برخی مشکلات توفان فکری شیوه جدیدی را ابداع کرد. رویه آن بدین گونه است که : رئیس جلسه ، از گروه می خواهد تا به مفهوم یا اصول مسئله پرداخته و مسئله را ریشه ای موردبررسی قرار دهند. رفته رفته ، با مطرح شدن نظرات متفاوت ، افراد اطلاعات بیشتری پیدا کرده و پیشنهادات جدیدی مطرح می کنند.مزیت عمده این روش ، امکان بررسی سایر پیشنهادات و عدم تمرکز بر یک پیشنهاداست . درنتیجه این روش مانع تصمیم گیری ناپخته در فرایند حل مسئله می گردد.
گونه دیگر توفان فکری شیوه SUCCESIVE INTEGERATION OF PROBLEM ELEMENTS=SIL است . این روش به وسیله هلموت اشلیکسوپ از موسسه باتل ابداع گردید. معایب بندهای شماره 2،3،5 با این روش برطرف خواهدشد. در این روش عناصرجلسات آزاد و روابط اجباری بطور فزاینده ترکیب می شوند تا اینکه گروه به راه حل نهایی موردتوافق دست یابد. توفان فکری عبارت است از بیان تفکرهای متنوع ، درحالی که روش SILکتبی بوده و تفکر "چه متنوع ، چه مشابه " اصل است.
گروه اسمی و دلفی نیز مواردی از توفان فکری است که در آینده موردبررسی قرارخواهدگرفت . این دو روش عیب بند 8 را مرتفع می کند.

این مقاله برگرفته از   iranpm.persianblog.com است

 

انگیزه های نادرست ازدواج


متاسفانه %80 ازدواجها از انگیزه های غلط و خود خواهانه نشات میگیرند توجه کنید:
1- فشار اطرافیان: تـاثیراتی است که دوستان،خانواده، جـامـعـه و حتی عقاید شما بر شما تحـــمیـــل مـی کنند. پیامی که مضمون آن اینچنین است: ''تو باید در یک رابـطه بـا جــنس مخــــالف خود باشی و یا حتما ازدواج کنی، اگر رابــطه نداشته باشی و یا ازدواج نکرده باشی حتما عیبی
در تـو وجــود دارد.'' در جــامعه فـــشار زیادی به افراد مجرد تـحمـــیل میگردد اما دیگر زمان آن فرا رسیده است که آنها را بـه حـــــال خود رها کنیم و بیاموزیم که تجرد آنها را درک کــرده و ارج نـهـــیم. هر فردی مختار است مجرد بماند و یا ازدواج کند.
2- رهایی از تنهایی و افسردگی: بسیاری از افراد تنها به این خاطر که تنها هستند( و یا از تنها ماندن هراس دارند) و یا مایوس میباشند تن به ازدواج میدهند. آنها تصور میکنند که ازدواج مشکل آنها را مرتفع میکند. اما در این شرایط معمولا فرد قادر به یک گزینش صحیح نمیباشد و احتمال آنکه فرد با شخص نامناسبی ازدواج کند زیاد است. یک انسان ناامید و تنها پس از ازدواج نیز تنها خواهد ماند. برخی افراد تا آن حد از لحاظ عاطفی تهی میباشند که امیدی به یک ازدواج موفق با هیچ فردی را احتمال نمیدهند. در نهایت نیز اینگونه افراد گرفتار روابط محنت زا و غم انگیزی میشوند.
3- عطش جنسی: برخی افراد آنقدر غرق در غرایض جنسی خود میبانشد که جز روابط جنسی به چیزی دیگری نمی اندیشند. آنها رابطه جنسی را به یک رابطه صمیمانه و دراز مدت ترجیح میدهند. این گونه افراد تنها بدنبال یک همخوابه میباشند تا یک همسر خوب. اینگونه ازدواجها نیز پس از مدتی به سردی گراییده و از هم میپاشد. این انگیزه معمولا در مردان مشاهده میشود و تعداد آنها هم کم نیست.
4- گریختن از واقعیات زندگی خود: بسیاری از افراد ازدواج میکنند نه به این خاطر که شخص مناسبی را برای ازدواج یافته اند، بلکه به جهت آنکه عذری برای دوری گزیدن از مشکلات و واقعیات زندگی خود تراشیده باشند. زندگی اینگونه افراد عاری از شور و اشتیاق و هدف مشخص میباشد. اما جای آنکه راه حل را درون خودشان بیابند ازدواج کرده و تصور میکنند با ورود فرد دیگری در زندگیشان، زندگی آنها نیز از سکون و کسالت آوری بیرون خواهد آمد.
5- گریختن از رشد و بالندگی: اینگونه افراد تنها به این منظور ازدواج میکنند که فرد دیگری مسئولیت مراقبت از انها را به عهده گیرد. اینگونه افراد معمولا از لحاظ عاطفی به شریک خود وابسته میشوند. اینگوه ازدواجها در موارد زیر نمود بیشتری دارند:
• ازدواجهایی که اختلاف سنی فاحشی میان دو فرد وجود دارد.
• در ازدواجهایی که اختلاف فاحشی در قدرت مالی و یا موفقیت شغلی دو فرد وجود دارد.
• ازدواجهایی که مغایرت محسوسی در سبک زندگی دو فرد وجود دارد.
6- احساس گناه: برخی افراد که پیش از ازدواج با فردی رابطه دراز مدت داشته اند تن به ازدواج با فرد میدهند به این خاطر که از ترک کردن شریک خود هراس دارند که پس از رفتن آنها چه بر سر شریکشان خواهد آمد. همچنین احساس گناه میکنند زیرا که تصور میکنند آنطور که باید و شاید رفتار پسندیده ای نسبت به شریک خود نداشته اند و یا متقابلا لطفهایی که شریکشان در حق آنها روا داشته را جبران نکرده اند. هنگامی که فرد از روی احساس گناه و عذاب وجدان و نه از روی عشق واقعی تن به ازدواج با فردی دیگر میدهد ثمری جز ناکامی و نابودی هر دو فرد در پی نخواهد داشت.
7- پر کردن خلاء احساسی و معنوی: اینگونه افراد دارای حس پوچی و بی ارزشی میباشند و میخواهند توسط فرد دیگری خلاء وجودی خود را به گونه ای پر کنند اما باید آگاه باشند که هر میزان هم که فرد مقابلشان آنها را دوشت داشته باشد قادر به پر کردن خلاء های زندگی آنها نمیباشد.
8- پذیرش اجتماعی: جامعه به افراد مجرد به چشم یک انسان متهم مینگرد. این جمله را در درب ورودی بسیاری از رستورانها و یا مراکز دیگر زیاد دیده اید: ''ورود افراد مجرد ممنوع'' و یا بسیار از موسسات و ادارات افراد مجرد را به استخدام خود در نمیاورند. بنابراین ازدواج انگیزه ای میگردد برای جوانان تا در جامعه مورد پذیرش قرار گیریند.
9- تامین مخارج زندگی: اینگونه ازدواجها در زنان بیشتر به چشم میخورد که به منظور تامین نیازهایشان با مرد ثروتمندی تن به ازدواج میدهند.
10- اعتماد بنفس پایین: برخی افراد با نخستین فردی که به آنان پیشنهاد ازدواج میدهد میپذیرند و ازدواج میکنند. اینگونه افراد به لحاظ اعتماد بنفس پایینشان میپندارند قابل دوست داشتن نبوده و یا ارزش، زیبایی، محاسن و هنر کافی در خود سراغ ندارند که فردی شیفته آنان گردد. آنان از ترس آنکه نکند فرد دیگری آنان را نپسندد و شاید این آخرین فرصتی باشد که در زندگی برایشان ایجاد گشته، شتابزده تن به ازدواج میدهند.(مانند دخترانی که خیلی زود ازدواج میکنند)
11- اخذ تابعیت کشور دیگر: اینگونه افراد برای اخذ تابعیت کشور خاصی تن به ازدواج میدهند که یک ازدواج مصلحتی محسوب میگردد.
12- بی ارزش شمردن ارزش خود: اینگونه طرز تفکر در زنان به چشم میخورد. اینگونه زنان و یا دختران چنین میپندارند که وظیفه یک فرد تامین مخارج معیشتی و وظیفه یک زن تنها برآورده ساختن نیازهای جنسی مرد میباشد. آنها ارزش زن را در سطح یک همخوابه صرف میدانند. یکی از عللی که دختران جوان با مردان مسن ازدواج میکنند همین مسئله میباشد.
به خاطر داشته باشید که بهترین سن ازدواج بر اساس مطالعات 32 سال میباشد. بنابراین عجله نکنید و با دید گشوده شریک زندگی خود را برگزینید. همچنین سعی کنید پیش از بچه دار شدن حداقل 2 سال از ازدواج شما گذشته باشد تا رابطه شما با فرد مقابل به ثبات مطمئنی رسیده باشد.